خشک آباد خشک آباد همینجاست بیا ! نويسندگان
خشک آباد همینجاست بیا ! وارد شهر شدی ، مرکز شهر پر از تنهایست مردم شهر همه فامیل اند جنسشان از یک چیز : آب ، خاک ، گل و مشتی اندوه ! آنطرف مجنون است ، این طرف هم فرهاد سر آن کوچه غم است سر این کوچه پر از تنهایست ! راستی ! لیلی این شهر کم است . پارک های این حوالی نیمکت های خیالی یاس های دل شکسته پر از حسرت یک دیداراند ! و من اینجا منتظر بارانم ...! سروده ی عبداله سلامت نظرات شما عزیزان:
ممنونم از نظرتون...درسته حق باشماست....ولي راستش چون حرفهاي ذهنمه خيلي طولاني مينويسم...و خوب اين اولين تجربه است...و سعي ميكنم نظرتونو به كا ر ببرم...ممنونم موفق باشين
سلام دوست عزیز شما هم وبلاک خوبی داری ممنون میشم به من هم سر بزنی داداش
![]() ![]() ![]() ![]()
mn movafeqam.link
کبوترحرم
![]() ساعت23:08---8 شهريور 1391
واقعا که
![]() ![]()
این شعره محشر بود.مخصوصا آخرش که گفتی و من اینجا منتظر بارانم.
![]() نه که اسم خودم بارانه ![]() الشاعرایوب الزرگانی کربلایی
![]() ساعت16:54---15 مرداد 1391
وبلاگت خوبه..
ولی واقعاً خشک و بیابونیه.... یسری به وب من بزن ببین خوشت میاد یا نه...این آدرس منه.. http://www.sheyban.loxblog.com/ نظر یادت نره/ سلام گلم
سلام شب شکن عزیز ممنون از لطف و محبتت . واقعا دوست بزرگوار ٬ وجود شما مایه ی دلگرمیمه . خیلی دوستت دارم |
||
![]() |